مختصری پیرامون حزین لاهیجی
 
ذرّه ای هستم
ذرّه ای هستم و در کوی تو ام جای خوش است...
 
 

محمدعلی  بن ابوطالب متخلص به حَزین و معروف به شیخ علی حزین از شاعران مشهور سده دوازدهم هجریست .

 

آرامگاه حزین لاهیجی در بنارس هندوستان

 

 

پدر وی ابیطالب و نام جدش عبدالله است . خاندان او چنانکه ود اظهار داشته همه اهل فضیلت و علم بوده اند و او در محیط  خانوادگی ای تربیت یافته که همه اعضای آن از اهل دانش بودند وی در روز دوشنبه  بیست و ششم دی ماه 1070 - 27 ربیع الاخر 1103 - در اصفهان دیده به جهان گشود ولی پدرش از مردان لاهیجان بود از این سبب به لاهیجانی شهرت یافت .

تحصيلات را از کودکي آغاز کرد و نزد دانشمندان آن شهر و از جمله پدرش به کسب دانش پرداخت و در علوم مختلف به ويژه حکمت، عرفان و ادبيات تبحر يافت و در آنها به تأليف و تدريس اشتغال ورزيد.
وي سالهاي بسياري از عمر خود را در سفر گذراند و سرانجام در هندوستان مقيم گرديد. او پس از چندين سال سکونت در دهلي به شهر «بنارس» رفت و تا آخر عمر (سال 1180 هجري) در آنجا ماند.

حزین از میان شاعران روزگار خویش و شاید در میان تمام شاعران ایران از حیث سفرهای بسیار و دیدن گوشه و کنار ایران و هند و عراق و حجاز ، زندگیش دارای اهمیت است و حوادثی که در زندگی او روی داده در زندگی کمتر کسی از شاعران ما دیده شده است . نخستین بار به همراه پدر به شوق دیدار خویشان به گیلان رفت و عده ای از فضلا را دید و بعد از یک سال به اصفهان بازگشت . درسال  1097 - 1130 هجری - پس از مرگ پدر و مادر با مادر بزرگ و برادران ار اصفهان به شیراز رفت. در سال 1101 - 1135 هجری - هنگام هجوم محمد افغان و محاصره اصفهان در آنجا بوده و سختی ها و قحطی را گذرانده است . در این حادثه تمام افراد خانواده بر اثر بیماری درگذشتند و او تنها ماند

در سال 1111 - 1145 هجری - از بندر عباس با کشتی به بندر سورت میرود و از آنجا رهسپار جده میشود و سپس به زیارت خانه خدا مشرف میگردد .از آنجا به لارد جهرم میرود و در سال 1112 - 1146 هجری - راهی دیار هند شده و چندی در شهر های ملتان ، لاهور و ودهلی اقامت میگزیند .

در سال 1117 - 1151 هجری در سن چهل و هشت  سالگی - در سن چهل و هفت سالگی  شرح زندگی خویش را به رشته تحریر در آورده و سر انجام در 1145 - 1180 هجری - در بنارس هند بدرود زندگی گفت و در باغی که خود ساخته بود به خاک سپرده شد

دوران زندگی حزین مصادف با اواخر حکومت صفوی ، حمله  افغانها به ایران و آغاز دوره نادرشاه بود . در این دوره ایران دچار هرج و مرج و خونریزی بوده است و هر روز از سویی به مرزهای ما حمله ور می شدند . در این آشفتگی و بحران ، شهر اصفهان ، زادگاه حزین از همه جا ویرانتر بوده و حزین این حادثه ناگوار را به تفضیل در تاریخ خود شرح داده است

وی مردی بلند همت و گوشه گیر بوده ، با همه ارادتی که شاهان و امیران به وی داشته اند هرگز از آنان تقاضای کمک نکرد و با قناعت و آزادگی زیسته است . او با همه گوشه گیرییش ، مردی پرخاشجو و شجاع بود . چنانکه بارها در حوادث خونینی که روی میداد شرکت داشته و مردم را به مقاومت و ایستادگی در برابر دشمنان وادار می کرده است

حزین به شیوه روزگار خویش در هر یک از دانش های متداول عصر خود مطالعاتی داشته و در هر علمی رساله ای نگاشته است . با اینکه محیط زندگی او کاملا خشک و تعصب خیز بوده  وی با اندیشه ایی روشن از این خصوصیات محیط بر کنار مانده و برای تحقیق در ادیان مختلف از جمله دین مسیح ، یهود و زرتشت ، تا آنجا که در قدرت وی بوده است کوشیده و با بزرگان هر قومی از نزدیک دیدار کرده است

آثار و سبک حزین :

از حزین لاهیجانی علاوه بر اشعار ، تالیفات بسیاری در فلسفه و کلام ، رجال و تاریخ ، اخلاق و منطق به جای مانده است.

تعداد تأليفات او به بيش از پنجاه جلد مي‏رسد که از جمله آنهاست: شرح تجريد؛ حواشي بر شرح کلمة الاشراق، حاشيه بر الهيات شفا؛ رساله در شرح هياکل النور؛ تذکرة المعاصرين؛ اخبار أبي الطيب المنبي؛ اخبار خواجه نصير الدين طوسي؛ مدة العمر؛ تاريخ حزين؛ واقعات ايران و هند.

که به لحاظ تاریخی دو کتاب

  1. تاریخ حزین
  2. تذکرة المعاصرین

دارای اهمین فراوانی است.

وی بدون تردید آخرین شعله پر فروغ سبک هندی یا  اصفهانی است زیرا پس از او در این شیوه شاعری که بتوان از آن نام برد نیامده است.

از صائب و کلیم و یکی دوتن دیگر که بگذریم حزین را میتوان از شاعران درجه اول سبک هندی شمرد . این نکته ایست که همه شاعران معاصر وی بدان اعتراف کرده اند و حتی بعضی او را همپایه صائب دانسته اند . نخستین امتیاز او نسبت به معاصرانش ، بخصوص شاعران سرزمین هند ، فصاحت بیان اوست .

غزل های او بر دوگونه است گاه گذر عراقی و ساده و صوفیانه است و این شعرهایی است که در شیوه مولانه و قاسم انوار سروده است و زمانی به همان طرز معمول روزگار خویش . خصوصیت اصلی که میتواند نمایشگر سبک حزین باشد علاوه بر فصاحت و روشنی بیان رنگ عاشقانه داشتن غزل های اوست . در آثار شاعران این سبک مضامین دیگر در غزل آنها راه یافته اما در دیوان حزین غزل های او بیش از هر شاعری دیگر رنگ عاشقانه دارد

قصاید او مانند دیگر معاصرانش بیشتر استقبال از انوری و خاقانی است که حقیقتا در برابر قصاید آنها بی ارج و سست بنیاد است و این سستی و ضعف خاص قصاید او نیست بلکه تمام قصیده سرایان شیوه هندی و حتی بسیاری از قصیده گویان عراقی این خصوصیت در قصایدشان وجود دارد

.

اي واي بر اسيري کز ياد رفته باشد              در دام مانده باشد صياد رفته باشد

آه از دمي که تنها، با داغ او چو لاله            در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد

امشب صداي تيشه از بيستون نيامد              شايد به خواب شيرين، فرهاد رفته باشد

خونش به تيغ حسرت يا رب حلال بادا          صيدي که از کمندت آزاد رفته باشد

از آه دردناکي سازم خبر دلت را                 وقتي که کوه صبرم بر باد رفته باشد

رحم است بر اسيري کز گرد دام زلفت؟        با صد اميدواري ناشاد رفته باشد

شادم که از رقيبان دامن کشان گذشتي          گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد

پرشور از حزين است امروزکوه و صحرا   مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد

 

ای مطرب عاشقان نوای تو کجاست         ای ساقی جانآب بقای تو کجاست

گیرم دل ما از نظر افتاده تست               گیرایی مژگان رسای تو کجاست

نوبت ز کیان به ماکیان افتاده ست           بازی شگرفی به میان افتاده ست

شاید که سچهر سفله رقصد ز نشاط          شمشیرش به دف زنان افتاده ست

حسنش به می از حجاب بیرون آمد         عریان آتش ز آب بیرون آمد

آمد سحری بر سر بالینم و گفت              برخیز که افتاب بیرون آمد

 

حزين لاهيجي از جمله شاعراني است که در مصيبت سيد و سالار شهيدان امام حسين عليه‏السلام اشعار پر سوز و گدازي دارد. هم اکنون ترجيع بندي در مرثيه سيدالشهدا عليه‏السلام از او به جاي مانده است. حزين در اين ترجيع‏بند به استقبال ترجيع‏بند محتشم کاشاني رفته و از او پيروي نموده که بند اول آن چنين سروده شده است:

طوفان خون ز چشم جهان جوش مي‏زند
بر چرخ نخل ماتميان دوش مي‏زند

يا رب شب مصيبت آرام سوز کيست
امشب که برق آه، ره هوش مي‏زند

روشن نشد که روز سياه عزاي کيست
صبحي که دم ز شام سيه‏پوش مي‏زند

آيا غم که تنگ کشيده‏ست در کنار
چاک دلم که خنده‏ي آغوش مي‏زند

بيهوش داروي دل غمديدگان بود
آبي که اشک بر رخ مدهوش مي‏زند

ساکن نمي‏شود نفس ناتوان من
زين دشنه‏ها که بر لب خاموش مي‏زند

گويا به ياد تشنه لب کربلا حسين
طوفان شيوني ز لبم جوش مي‏زند

تنها نه من که بر لب جبريل نوحه‏هاست
گويا عزاي شاه شهيدان کربلاست

شاهي که نور ديده‏ي خير الانام بود
ماهي که بر سپهر معالي تمام بود

شد روزگار در نظرش تيره از غبار
باد مخالف از همه سو بس که عام بود

آب از حسين بريده و خنجر به شمر داد
انصاف روزگار ندانم کدام بود

آن خضر اهل بيت به صحراي کربلا
نوشيد آب تيغ ز بس تشنه کام بود

اي مرگ، زندگاني ازين پس وبال شد
جايي که خون آل پيمبر حلال شد

شاخ گلي ز باغ ولايت به خاک ريخت
زين غم زبان بلبل گوينده لال شد

افتاده بين به خاک امامت ز تشنگي
سروي که ز آب ديده‏ي زهرا نهال شد

تن زد درين شکنج بلا تا قفس شکست
بر اوج عرش طاير فرخنده بال شد

شبنم به باغ نيست که از شرم تشنگان
آبي که خورد گل، عرق انفعال شد

از خون اهل بيت که شادند کوفيان
دلهاي قدسيان همه غرق ملال شد

خونين لواي معرکه‏ي کارزار کو؟
ميدان پر از غبار بود، شهسوار کو؟

واحسرتا که از نفس سرد روزگار
افسرده شد رياض امامت، بهار کو؟

زان موجها که خون شهيدان به خاک زد
طوفان غم گرفته جهان را، غبار کو؟

تا کي خراش ديده و دل خار و خس کند
آخر زبانه‏ي غضب کردگار کو؟

کو مصطفي که پرسد ازين امت عنود
کاي خائنان، وديعه‏ي پروردگار کو؟

کو مرتضي که پرسد ازين صرصر ستم
بود آن گلي که از چمنم يادگار کو؟

منبع : سایت عاشورا  و   مردان پارس


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:زندگینامه,شرح حال,حزین لاهیجی,علامه ذوالفنون, :: 1:41 :: توسط : ذرّه

درباره وبلاگ
... .... سلام قولا من ربّ الرّحیم .... ... این صفحه ، مجالی شد برای نمایاندن آنچه که در گلویم مانده و راه را بر نفس گرفته امید آنکه مایه آرامش باشم و نه رنجش
آخرین مطالب
نويسندگان

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 42
بازدید ماه : 189
بازدید کل : 36142
تعداد مطالب : 94
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1